باید حق ساخت کمدی خوب انتقادی را بدهیم تا کمدی جنسی کم شود
ارتباط فردا: سومین نشست از سلسله نشستهای نقد نمایش خانگی که به همت مجموعه دوزیست و در قالب بخشی از جایزه نقد سریالهای نمایش خانگی برگزار شد، با حضور دکتر مسعود کوثری و دکتر محمدحسن یادگاری به بررسی اثرگذاری تولیدات نمایش خانگی بر فرهنگ عامه پرداخت.
در این نشست که با اجرای حامد مهربانی برگزار شد، مسعود کوثری در ابتدای سخنانش گفت: شبکه نمایش خانگی متولد شد، چون صداوسیما نمیتواند و نمیخواهد بخش مهمی از جامعه را نمایندگی کند. معتقدم با این تاریخچه باید به آن نگاه کرد و نکته اصلی این است که اگر امروز نمایش خانگی مورد اتهام قرار دارد، مسئله این است که ذائقه ملی اصلاً در هیچ دستور کاری نیست. بنابراین طبیعتاً صداوسیما بخشی که میتواند و میخواهد، پوشش میدهد و بخش دیگری از آن هم رهاست.
او افزود: اولین قدم این است که ما تصویری از این ذائقه ملی داشته باشیم و بدانیم مردم چه میخواهند. حالا تقسیم کاری بین صداوسیما و غیر آن میتواند اتفاق بیفتد. باید با توجه به ذائقه ملی، سهمی که گروهها دارند، مشخص شود.
در این زمینه بخوانید:
حضور زنان بدون صدای زنانه!/ نقدی بر سریالهای «آبان» و «تاسیان»
شکست بعضی پلتفرمها نزدیک است
در ادامه محمدحسن یادگاری، با اشاره به قانونگذاری در حوزه نمایش خانگی سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: در کشورهای پیشرفته و کشورهایی که مرجعیت رسانهای دارند، دولت باید شرایطی را مهیا کند که بازار و صنعت رسانهای شکل بگیرد و خود سرمایهگذار، سرمایه را به سمت این صنعت بچرخاند. دولت تنها نظارت میکند یا با قوانینی که میگذارد، آن را در چهارچوب قرار میدهد و مالیات و آوردههای آن را دوباره به چرخه فرهنگ برمیگرداند.
او ادامه داد: در دنیا تلویزیون ملی و دولتی از بقیه تلویزیونها جداست و قواعدشان با هم فرق دارد. هیچکدام بیقانون نیست و قوانین دائماً در حال بهروزرسانی است، چون با موجود زندهای به نام جامعه انسانی سروکار دارد. مثلاً در آمریکا که میخواهند تیکتاک را فیلتر کنند، در یک فرایند سهماهه، جلسات استماعی در کنگره میگذارند و دولت به نمایندگی از قانون و طرف مقابل به نمایندگی از بازار حضور پیدا میکنند تا به نتیجهای برسند. بعد از مدتی طولانی، هر قانونی که تصویب شود، جامعه به صورت ناخودآگاه میگوید کسانی حرف ما را زدهاند و قوانین بیدروپیکر طراحی نشده است.
یادگاری تأکید کرد: مهمترین و قدرتمندترین عنصر برای یک ساختار، قانون است. ما در عرصه فرهنگ، جزایر مختلف قانونگذاری داریم، قوانین پر از کلیگویی است و مقتضیات زمانه را در نظر نمیگیرد.
این استاد دانشگاه توضیح داد: مثلاً ما الان در مورد استفاده از چهرههای مشهور هیچ قانونی نداریم. من همیشه مثالش را کوروش کمپانی میزنم که نتوانستند سلبریتیهایی را که تبلیغ بیجا و گمراهکننده کردند، پیگیری کنند. بعد از آن میرسیم به سازمانها؛ یعنی مثلاً نمیشود هم سریال تلویزیونی ساخت و هم ناظر بازار دیگری بود.
در ادامه مسعود کوثری توضیح داد: من معتقدم که جوانان به طور کلی دیگر مخاطب تلویزیون نیستند. استارت این موضوع زمان آقای ضرغامی زده شد. در آن زمان به دلیل این که ماهوارهها در حال رشد بودند، دو سیاست دنبال شد. یکی تعدد شبکهها و دوم ایجاد شبکههای تحت کنترل اقماری که بتوانند حداکثر جمعیت را پوشش دهند که در واقع همان شبکه خانگی است و موضوعاتی را مطرح میکند که صداوسیما پوشش نمیدهد.
او اضافه کرد: مثل شبکههای خانگی در دنیا، دو عنصر میتواند در شبکه خانگی ما جذاب باشد که خشونت و روابط جنسی است که به علت قواعد نظارتی، به خیانت و شوخی جنسی تبدیل میشود. این موارد باعث جذابیت و جلب مشتری میشود.
یادگاری گفت: یادم است ۲-۳ سال پیش بودجه فیلیمو برای یک سال، هزار میلیارد تومان بود. خب این دیگر مثل دولت نیست که باید یک درصد بودجه را خرج پژوهش کند، بلکه ۵ درصدش را خرج الگوریتمسازی میکند و میداند مخاطب چه دوست دارد.
او ادامه داد: برای ویاودی اول اقتصاد مهم است و در لایه بعدی، آن حفرههایی را که جامعه نیاز دارد دربارهشان حرف زده شود، پر میکند؛ چیزی که تلویزیون مثلاً در دهه ۷۰ داشت و آثاری مثل «خط قرمز» یا «کاکتوس» و حتی «بدون شرح» و «شبهای برره» میساخت. مطمئن باشید به تدریج ویاودیها خود را مجبور میکنند سریالهای محبوب کمهزینهتری بسازند که حرف روز را بزند.
کوثری بیان کرد: ما دو چیز نیاز داریم؛ یکی نقد اجتماعی است، چون من معتقدم عموم مردم حق دارند که این وضعیت را نقد کنند و باید خواست متوسط مردم از طریق انجمنها یا NGOها منعکس شود؛ هم صداوسیما و هم شبکه خانگی را نقد کنند تا بتوانیم در وضعیت موجود به تعادلی برسیم. از طرفی هم باید سیاست فرهنگی نسبتاً واقعبینانه داشته باشیم که بتوانیم وضع کشور را همهجانبه ببینیم.
او افزود: این کار را نمیتوانیم به عهده صداوسیما بگذاریم و اگر نمیخواهیم انحصار آن را در قانون اساسی تغییر دهیم، باید فضای شبکه خانگی را بپذیریم. ما باید حق ساخت کمدی خوب انتقادی را بدهیم تا سهم کمدی جنسی کم شود. البته بالأخره آن هم مشتری دارد و در کنارش باید حق تولید آثار دیگر را هم بدهیم.
کوثری در پاسخ به سؤالی مبنی بر این که آیا نمایش خانگی میتواند برای خانواده ایرانی هویت بسازد، گفت: به هر حال یک جریان پیوسته فرهنگی است که میتواند هویت بسازد و تغییراتی ایجاد کند، اما پیش از آن باید پرسید خانواده ایرانی چیست؟ این یک توهم است که فکر کنیم خانواده ایرانی تقریباً ثابتی وجود دارد و باید آن را تراز بدانیم.
او تصریح کرد: حتی خانواده «کیک محبوب من» هم نوعی از خانواده ایرانی است که در تهران هست، ولی تیپ غالب نیست. خانوادههای دیگری هم هستند و خانواده میانگین ایرانی، قطعاً هم اخلاق دارد و هم مهاجرت و تنوعی از چیزهاست. این رئالیسم جامعه است و باید دیده شود؛ یعنی همه راه حلهایی که خانواده برای مسائلش دارد.
کوثری توضیح داد: من فکر میکنم که ما باید از این تولیدات رسانهای، ارزیابی ملی هم داشته باشیم که چه چیزی و در چه حجمی با چه نسبتی با واقعیت تولید میشود.
محمدحسن یادگاری نیز در پاسخ به همین پرسش درباره هویت ملی اظهار کرد: ذات محتوای رسانهای هویتسازی است و هر محتوا اثر خودش را میگذارد. اینکه چقدر آن محتوا برجسته است یا نیست و چقدر جمعی است و چقدر فردی، باید روی آن بحث شود؛ مثلاً وقتی سریال «یاغی» پخش شد، من شنیدم که گفتند تمایلی به آموزش کشتی در بچهها به وجود آمده است.
در انتهای این نشست، مسعود کوثری در پاسخ به پرسش یکی از حاضران درباره غیبت بخش اعظمی از طبقات اجتماعی در آثار نمایش خانگی گفت: بخشی دلیل اقتصادی و فنی دارد؛ به دلیل اینکه تولید در ایران، تولید آپارتمانی است و الان مدتهاست سینما گرفتار این معضل شده. متأسفانه این تولید آپارتمانی به سریالها هم دارد گسترش پیدا میکند. این انتقاد واقعاً وارد است و امیدواریم که تنوع به وجود بیاید. این دقیقاً همان چیزی است که من میگویم باید ارزیابی شود.
انتهای پیام