نقاشیهای کودکی پیکاسو و دالی + تصاویر
ارتباط فردا: آثاری که هنرمندان پیش از رسیدن به شهرت خلق کردهاند، ممکن است شباهتی با آثار مشهور آنها نداشته باشند. چرا که آنها در حال یادگیری مهارتهایی بودند که برای خلق شاهکارهای آینده به آن نیاز داشتند. در ادامه نگاهی داریم به اینکه هنرمندان نمادینی چون پابلو پیکاسو، سالوادور دالی و آنجلیکا کافمن چگونه برای نخستینبار قلممو به دست گرفتند.
۱. پابلو پیکاسو، «پیکادور» (۱۸۸۹)
یکی از نخستین نقاشیهای پابلو پیکاسو تصویری از یک ماتادور (گاوباز) در سرزمین مادریاش، اسپانیا است.
پابلو پیکاسو در سال ۱۸۸۱ میلادی متولد شد. والدین او هنرمند بودند و پدر پیکاسو از همان دوران کودکی تکنیکهای رسمی طراحی را به او آموخت و پیکاسو در سن هشت سالگی توانست به مهارت کامل در خلق نقاشیهای رنگ روغن دست پیدا کند.
پیکاسو در سن ۱۳ سالگی فعالیتش به عنوان هنرمند را آغاز کرد و سبک رئال را پیش گرفت و بیشتر علاقه داشت صحنههایی با مضمامین مذهبی و پرترههای اعضای خانوادهاش را نقاشی کند. این رویکرد سنتی و آکادمیک در نقاشیهای الهامگرفته از کلیسا و تصویر عزیزانش همچون نقاشیهای «مرد کلیسا» و «پرتره مادر هنرمند» آشکار است.
با این حال، از سال ۱۸۹۷، نقاشیهای پیکاسو از سبک واقعگرایانه فاصله گرفت.
نقاشیهایی همچون «لولا، خواهر هنرمند» بدون شک تحت تأثیر «ادوارد مونک» نقاش اکسپرسیونیست و « تولوز-لوترک» نقاش پست امپرسیونیست خلق شدهاند و علاقه روزافزون پیکاسو را به تجربه سبکی آزادتر و آوانگارد نشان میدهد.
پیکاسو در سال ۱۹۰۱ میلادی به نظر میرسید که کاملا رئالیسم را رها کرده است. این موضوع را به وضوح میتوان در انتخاب رنگهای او متوجه شد که از رنگهای طبیعی به طیف آبی تغییر کرده بود. این تغییر در انتخاب رنگ تا سال ۱۹۰۴ میلادی ادامه پیدا کرد و امروزه به عنوان دوره آبی شناخته میشود.
هنر این دوره هم از نظر رنگ و هم از نظر موضوع تاریک است؛ رویکردی که احتمالاً ناشی از افسردگی ناشی از خودکشی یک دوست نزدیک او بوده است. آثار هنری تکرنگ این دوره اغلب دارای چهرههایی هستند که در فقر یا ناامیدی زندگی میکنند، مانند نوازنده گیتار لاغر در «گیتاریست پیر» و مادری که در نقاشی «مادر و کودک»، فرزندش را در آغوش گرفته است.
هنگامی که پیکاسو در سال ۱۹۰۴ به «دوره رُز» خود گذر کرد، به نقاشی کردن چهرهها به سبک خاص خود ادامه داد. درحالی که رنگهای آبی هنوز در این نقاشیها وجود دارد، اما با سایههای گرمتر همراه شدهاند. به همین ترتیب، پیکاسو پس از نقل مکان به منطقه «مونمارتر» در پاریس، تمرکز خود را از افرادی که در ناامیدی زندگی میکردند، به سرگرمیها از جمله آکروباتها و سایر نوازندگان سیرک تغییر داد.
پیکاسو طی سه سال پس از دوره رز خود، از هنر آفریقایی الهام گرفت. این مرحله که به عنوان دوره آفریقایی او شناخته میشود، گرمای دوره رز او را حفظ کرد اما تغییری در سبک و موضوع را منتقل کرد. او به جای به تصویر کشیدن آکروباتها، نقاشی کردن تصاویر انتزاعی را آغاز کرد. یکی از خودنگارههای او تحت تاثیر همین دوره خلق شده است.
کوبیسم ژانری است که موضوعات مورد نظر و اشیا را در قالب اشکالی با زاویههای شکستهشده به تصویر میکشد. «پیکاسو» و «ژرژ براک» از پیشگامان سبکی بودند که به یکی از مهمترین جنبشهای هنری تبدیل شد.
۲. سالوادور دالی، «چشماندازی نزدیک فیگراس» (حدود ۱۹۱۰)
این نقاشی شباهتی به آثار معمول دالی ندارد، چرا که زمانی خلق شد که او فقط ۶ سال داشت! با این حال، علاقهی اولیهاش به امپرسیونیسم را نشان میدهد.
سالوادور دالی (Salvador Dalí) یکی از برجستهترین هنرمندان قرن بیستم و چهرهای شاخص در جنبش سوررئالیسم بود. او بهخاطر تخیل بیحد و مرز و تکنیکهای دقیق نقاشیاش مشهور بود. دالی در آثارش از نمادهایی مانند ساعتهای ذوبشده، مورچهها و مناظر عجیب استفاده میکرد تا مفاهیم ناخودآگاه و رؤیاها را به تصویر بکشد. از جمله آثار برجستهاش میتوان به «تداوم حافظه» (The Persistence of Memory) اشاره کرد که ساعتهای نرم و ذوبشده را در یک منظره بیزمان به نمایش میگذارد.
دالی همچنین در زمینههای مختلفی مانند مجسمهسازی، فیلمسازی و طراحی مد فعالیت داشت. رفتارهای عجیب و شخصیت نمایشیاش باعث شد تا به یکی از چهرههای بحثبرانگیز و در عین حال محبوب دنیای هنر تبدیل شود.
۳. ادوارد هاپر، «پسر کوچکی که به دریا نگاه میکند» (۱۸۹۱)
این طراحی خاص، پشت یکی از کارنامههای مدرسهی ادوارد هاپر کشف شد. طراحیای ساده است، اما در همان حال نیز حالوهوای اندوهناکی را منعکس میکند که بعدها مشخصهی آثار پختهی هاپر شد.
«ادوارد هاپر» بیش از هر چیز به عنوان تصویرگر چیرهدست زندگی آمریکایی دهه ۳۰ تا ۶۰ میلادی شناخته میشود. موضوعات مورد علاقه برای نقاشیهای «هاپر»، پمپ بنزینهای خلوت آمریکا، غذاخوریهای نیویورک در شب که خلوت اما میزبان چند نفری بودند و پنجره؛ تعداد زیادی پنجره در نقاشیهای او وجود دارد.
«هاپر» بیشتر برای خلق تابلوهای نقاشی رنگ روغن همچون «شبزندهداران» شناخته میشود، ولی او تجربه خلق نقاشی آبرنگ هم داشت.
۴. آنجلیکا کافمن، «خودنگاره با برگهی نت موسیقی» (۱۷۵۳)
آنجلیکا کافمن با پدر هنرمندش در سراسر اروپا سفر میکرد و بهعنوان دستیار او، فرصت یافت از آثار بزرگ دورهی رنسانس بیاموزد. او بعدها یکی از اعضای مؤسس آکادمی سلطنتی هنر در لندن شد.
۵. آلبرشت دورر، «خودنگاره در سن سیزدهسالگی» (۱۴۸۴)
این قدیمیترین طراحی شناختهشده از «آلبرشت دورر» است و مانند بسیاری از آثار دیگرش، یک خودنگاره است. این نقاشی نمونه روشنی از مهارت «دورر» است که او را به یکی از مهمترین هنرمندان رنسانس شمال اروپا بدل کرد.
دورر تا پایان عمرش، نزدیک به ۱۲۰۰ اثر خلق کرد. نقاشیها و کندهکاریهای روی چوب و مس او در موزههای بزرگ سراسر جهان در معرض نمایش هستند. هنر او حتی تا روی اسکناسهای پنج مارکی جمهوری فدرال آلمان هم رفت.
انتهای پیام