مسجدی که روزگاری مرکزیت علمی شیعه در میدان نقشجهان بود
«صدر»، «مجتهد اعظم»، «ملاعبداللّه» و «فتحاللّه» نامهای دور بنایی است که امروز همه ما آن را بهنام مسجد «شیخلطفاللّه» میشناسیم؛ مسجدی که جانب شرقی میدان نقشجهان را احاطه کرده است و حالا ۴۳۵ سال از روزی که گذشتگانمان سنگ بنایش را گذاشتهاند، میگذرد. آنچه در ادامه میخوانید مروری بر تاریخ این زیبایی بیانتها است.
پنج سال پس از آنکه در تاریخ ۱۰۰۶ هجری قمری، شاهعباس یکم اصفهان را به پایتختی ایرانِ صفوی برگزید، دستور ساخت مسجد شیخلطفاللّه از سوی این پادشاه صادر شد. این بنا که در ۱۰۲۸ هجری قمری، یعنی ۱۷ سال بعد به سرانجام رسید، بر بقایای مسجد و مدرسهای موسوم به «خواجه ملک» بنا شده بود و کارکرد آموزشی آن بر جنبه نیایشیاش غلبه داشت.
نهتنها خواجه ملک، بلکه مسجد شیخلطفاللّه هم در اصل جزئی از تشکیلات وسیعیتری بود که یک مکان آموزشی پراهمیت به حساب میآمد، بنابراین بنای شیخلطفاللّه نمازخانهای شوکتمند و متصل به محیطی علمی بود که در جانب شمالی مسجد قرار داشت و امروز از میان رفته است. اگر بگوییم چهار عنصر برآمده از باورهای شیعی صفویه، یعنی دین، حکومت، اقتصاد و دانش در بنای میدان نقشجهان بازتاب یافته است، عمارت شیخلطفاللّه با مفهوم آموزش و علم پیوستگی داشت، اما شیخلطفاللّه که بود؟!
از جبل عامل تا قلب اصفهان
همزمان با رویکارآمدن دودمان شیعهمذهب صفوی، گروهی از پیروان این آیین از جبلعامل یا لبنان بادعوت یا بیدعوت به ایران مهاجرت کردند که از میان آنان شیخبهایی نامآشناتر است. یکی دیگر از نامورترین این عالمان که معاصر شیخبهایی بود، لطفاللّهبنعبدالکریم میسیاصفهانی نام دارد، مردی که در جوانی به ایران آمد.
شیخلطفاللّه یکراست به اصفهان نیامد. او ابتدا ساکن مشهد شد و مدتی در محضر علمای آن شهر بود. در یکی از حملات ازبکان به خراسان جان سالم به در برد و سر از قزوین درآورد. در قزوین زندگی میکرد که شاهعباس اول او را به اصفهان فراخواند.
شاه یادشده سپس برای این عالم عمارتی بهنام خود او بنا کرد تا مرکز اقامت، پیشوایی مذهبی و استادیاش باشد. شاهعباس یک مقرری نیز برای این مجموعه در نظر گرفت. از این عالم برجسته که ۱۰۳۵ هجری قمری بر اثر بیماری جان میدهد، رسالههای متعددی، چون «الوثاق و العقال» و «ماء الحیات (اعتکافیه)» باقی مانده است، اما اغلب او را به اسم مسجدش میشناسیم.
هنر محمدرضا اصفهانی و خط علیرضا عباسی
مسجد شیخلطفاللّه که برخلاف کارکرد عمومی مسجد جامع عباسی در جنوب میدان نقشجهان، مکانی خصوصی محسوب میشد، به نداشتن مناره شهرت دارد. این بنا بر یک چهارضلعی استوار است که در قسمت فوقانی به هشتضلعی تبدیل میشود. بنا درنهایت، دایرهوار به ساقه گنبد بیمانندش میرسد.
در محراب بنا، کتیبهای است به شرح «عملِ فقیر حقیر محتاج برحمت خدا [؛] محمدرضا بن استاد حسین بناء اصفهانی ۱۰۲۸»، بر این اساس استاد محمدرضا اصفهانی معمار و بنّای مسجد شیخلطفاللّه شناخته میشود؛ مسجدی که مورخان معماری گنبدش را از زیباترین گنبدهای جهان و کاشیکاری معرقش را از کمنظیرترین کاشیها میدانند.
علیرضا عباسی نیز خطاط نامور این مسجد است که خط ثلث او بر بدن این مسجد نظیر ندارد. باقربنّا نیز یکی دیگر از خوشنویسان مسجد است که ارزشمندی کارش به پای علیرضا عباسی میرسد، اما در مقایسه با او شخصیتی گمنام دارد. کسی چون پروفسور آرتور اپهام پوپ، ایرانشناس نامدار آمریکایی، در وصف این زیبایی بیمنتها میگوید: «بهسختی میتوان این بنا را محصول دست بشر دانست.»
بازی نور و طرحهای اسلیمی
معماران راز اصلی جذابیت این بنا را در تباین و تناسب دو فضای عمده میدان نقشجهان و فضای زیر گنبد و حدفاصل فضاهای این دو میدانند. نورپردازی بنا نیز همواره موردتوجه متخصصان این فن بوده است. عناصر معماری در مسجد شیخلطفاللّه بهگونهای است که همگی در بازی، بازتاب و شکست نور شرکت دارند؛ چنانکه آرامش و ابهامی عارفانه به محیط این بنای شکوهمند بخشیده است.
در نظر به جزئیات این مسجد بیش از همه طرحهای اسلیمی خودنمایی میکند. فیروزهای، آبی تیره، آبی روشن مایل به سبز، اخرایی یا زرد مایل به قهوهای و سفید از رنگهای غالب این اثرند که چشم را نوازش میکنند. شکوفهها و گلهای پرشمار نیز بخشی دیگر از جلوهنمایی این مسجد رازآلودند. نمونه آن محراب مسجد است که بر دیوارش گلهایی کوچک بر زمینه یک مرغزار تصویر شده است.
امروز، درخصوص مسجد شیخلطفاللّه نیز، مانند بسیاری دیگر از آثار تاریخی اصفهان، نگرانیهایی وجود دارد که اغلب به مرمتهای غیراصولی و فرونشست مربوط میشود.
مراجع
_ بکرانی، ملیحه و فاطمه مهدیزاده سراج (۱۳۹۲)، «مکانیزم نورپردازی بناهای تاریخی در زمینه شهری: نمونه موردی؛ مسجد شیخلطفاللّه»، فصلنامه مرمت و معماری ایران.
_ جعفریان، رسول (۱۳۷۴)، «شیخلطفاللّه و رساله اعتکافیه»، مجله فرهنگ اصفهان.
_ سیوری، راجر (۱۳۷۴)، «ایران عصر صفوی»، تهران: مرکز.
– عبداللهی، ندا سادات و نیما ولیبیگ (۱۴۰۱)، «تحلیل و بازخوانی کارکرد بنای تاریخی شیخلطفاللّه در گذر زمان بر پایه اسناد توصیفی تاریخی و سفرنامهها»، فصلنامه علمی اثر.
_ هنرفر، لطفاللّه (۱۳۷۶)، آشنایی با شهر تاریخی اصفهان، اصفهان: گلها.
انتهای پیام